وبلاگ شخصی میثم معتمدنیا
این وبلاگ به بررسی و تحلیل رخدادها می پردازد،مطالب درج شده در این وبلاگ نظرات شخصی نویسنده آن می باشد، در صورت استفاده از مطالب وبلاگ قید نمایید: برگرفته از وبلاگ شخصی میثم معتمدنیا
۱۳۸۸ بهمن ۳۰, جمعه
آدرس جدید
با توجه به فیلتر شدن وبلاگ به آدرس :

http://mmotamednia1.blogspot.com

مراجعه نمایید.

۱۳۸۸ بهمن ۲۳, جمعه
بعد از فیلتر مصمم تر از گذشته
درست همین دیروز بود (22 بهمن).متعجب از رفتاری که با مردم صورت گرفت به پشت کامپیوترم آمدم تا دلتنگیهایم را منتقل کنم.
بعد از تایپ کردن حروف تشکیل دهنده وبلاگم با کمال تعجب دیدم عبارت ((مشترک گرامی دسترسی به این سایت امکان پذیر نمی باشد)) بر صفحه نمایشگرم نقش بست.
هاج و واج مانده بودم.چرا ؟
بعد از کمی تفکر پاسخی برای پرسش خود یافتم.آن هم نه یک پاسخ بلکه تعداد زیادی پاسخ.
به این نتیجه رسیدم که با فیلتر کردن وبلاگها و سایتها مشکلات کشور اساسا حل می شود.
اصلا همه مشکلات از همین ما وبلاگ نویسهاست.اگر از فردا همه مشکلات حل نشد.
اگر شما از فردا فقر دیدید؟
اگر شما از فردا فحشا دیدید؟
اگر شما از فردا اعتیاد دیدید؟
همه این مشکلات با بستن چند سایت و وبلاگ رفع می شود .اصلا اگر از همین فردا یک کیلو گوشت ارزان تر از یک کیلو ماست نشد .
راستش اول کمی ناراحت شدم از فیلتر شدن وبلاگم ولی بعد از کمی تفکر این ناراحتی جای خود را به خوشحالی زاید الوصفی داد،دلیل آن را هم برایتان بازگو خواهم کرد.
از روز اولی که این وبلاگ را راه اندازی کرده و قصد نوشتن داشتم سعی بر این بوده که با مسائل و رویدادها به طوری منطقی برخورد کنم گرچه بارها مورد توهین بعضی خوانندگان واقع شدم ولی هرگز به خود این اجازه را ندادم که نظری را حذف کنم.معمولا در نوشته هایم با طرح چندین سوال قضاوت را بر عهده خوانندگان گذاشته ام.فیلتر این وبلاگ نشان داد که سوالات مطرح شده جوابی ندارد .
خوشحالم که نوشته هایم آنقدر تاثیر گذار بود که در نهایت فیلتر شدم.که مسلما اگر غیر از این بود دلیلی برای فیلتر وجود نداشت .نوشته هایی که نه بوی توهینی از آن می آمد نه وصله بر اندازی به آن می چسبید و نه وابسته بودن به بیگانه.گرچه خدا را چه دیدید. شاید چنین پرونده ای هم برایمان درست کردند.
خوشحالم که از روز اول هویت نویسنده وبلاگ مشخص بود.خوشحالم که تمام نظراتم را بدون ترس و واهمه به نگارش در آوردم و البته سعی بر آن نمودم که به خط قرمزها نیز احترام بگذارم ولی اکنون ...
با تمام این برخوردها سبز خواهم ماند ومطالب این وبلاگ نیز سبزتر از گذشته به نگارش در خواهد آمد.
پ ن 1 : نظرتون رو در مورد موسیقی که پخش میشه همزمان با باز شدن صفحه وبلاگ حتما ثبت کنید.
پ ن 2: تصویری که می بینید مربوط به مرداد ماه 88 می باشد(در حالی که بیش از 2 ماه از شعبده بازی انتخابات می گذشت)
در حال صحبت و تشریح وظایف بازیکنان فوتبال در زمین (تیم فوتبال جوانانی که مربیگری آن را بر عهده داشتم) .لباس و دستبند سبزی هم که می بینید چیزی نیست جز نشانه حمایت از مهندس میرحسین موسوی .
دلیل استفاده از این عکس :

همیشه سبز خواهم ماند.

برچسب‌ها: , , ,

۱۳۸۸ بهمن ۱۴, چهارشنبه
پرسشی بی پاسخ
نزدیک به 8 ماه از انتصاب (همون به اصطلاح انتخابات ) رییس جمهوری می گذرد اما گذشت این مدت نسبتا طولانی نیز باعث نشده که واکنشهای مردمی به این شعبده بازی کمرنگ شود. شاید یکی از اصلی ترین دلایل ادامه اعتراضها نوع برخورد دوگانه و توهین آمیز با مردم است.
یکی از انواع این بی احترامی ها و توهین ها، پایین فرض کردن شعور مردم است که معمولا با هوشمندی مردم نتیجه معکوس می دهد که نمونه آن را در موضوع پاره کردن عکس امام راحل شاهد بودیم.از دیگر ترفندهایی که برای منزوی کردن و کوچک کردن جنبش سبز به کار رفت استفاده ا.......د از نماد سبز بود.
ا......د در تجمع 24 خرداد در میدان ولیعصر با انداختن شال سبز بر گردن خود جملات زیر را بیان کرد
(تمامی صحبتهای ا.......د برگرفته از سایت اطلاع رسانی ریاست جمهوری اسلامی ایران می باشد )

http://www.president.ir/fa/?ArtID=16912
((رنگ سبز در نظر ملت ایران نماد پاکی،نماد اهل بیت پیامبر گرامی اسلام و محترم است و من چون افنخار دارم که فرزند پیامبر گرامی اسلام دارم (جمله بندی رو کیف کنید،دوباره بخونید)-مادرم سید است-از این نماد در حضور شما استفاده می کنم توصیه مجددم این است که آرامش و هوشمندی خود را حفظ کنید.بالاخره 3 تا چند روز دیگر تمام آن بدخواهان جهانی هم مجبور خواهند شد در برابر شما سر تسلیم فرودبیاورند.))

استفاده از این نماد در سفر استانی به خوزستان مجددا تکرار شد.
استفاده از این نماد توسط ا.......د گرچه یکی از تلخ ترین خاطرات جنبش سبز است ولی از آنجا که این ترفند موثر واقع نشد یک پیروزی برای جنبش سبز به حساب می آید.
جالب اینجاست که حضرات روزی برای استفاده ابزاری از مردم سبز پوش و سبز اندیش شال سبز به گردن خود انداختند تا به اهداف خود برسند ولی

و مکرو و مکروالله و الله خیر الماکرین

چرخش روزگار چنین رقم خورد که حضرات چنان از رنگ سبز بهراسند که حتی از حذف آن از پرچم ملی نیز دریغ نکنند. آن هم نه تنها در یک مراسم بلکه در 2 مراسم پیاپی به فاصله 2 روز

تصاویر گویای همه چیز می باشد .می توانید با مطالعه لینکهای زیر از صحت مطلب فوق مطلع شوید:
http://shafaf.ir/fa/pages/?cid=15493
http://shafaf.ir/fa/pages/?cid=15532

جدا از تمام سوالات و ابهامات احتمالی، که از این نوع حرکات در ذهن ایجاد می شود یک سوال است که قطعا جوابش را خود آقایان نیز نمی دانند :

فردا که باغ رخت بهاری به تن کند
با شاخ و برگ و سبزه و صحرا چه می کنی ؟
۱۳۸۸ بهمن ۹, جمعه
نتایج نظر سنجی و سپاس از شما
روزی که این نظر سنجی رو در صفحه وبلاگم گذاشتم فکر نمی کردم با چنین نتایجی رو به رو بشم.
از 5 دی تا 5 بهمن که 1 ماه این نظر سنجی فعال بود دوستان عزیز لطف کرده و نظرات خودشون رو اعلام کردن.
از تمام دوستان که در نظر سنجی شرکت کردن تشکر می کنم،چه موافق چه مخالف ،چه کسانی که به گزینه بسیار عالی و چه کسانی که به گزینه مردود رای دادن تشکر می کنم.
در این نظر سنجی که به مدت 1 ماه فعال بود و در مورد سنجش امتیاز این وبلاگ بود 129 نفر شرکت کردند که از این تعداد 69 نفر معادل 53.4% به گزینه بسیار عالی رای دادند،15 نفر معادل 11.6% به گزینه عالی رای دادند،24 نفر معادل 18.6% گزینه خوب را برگزیدند، 1 فرد معادل 0.7% آرا را به گزینه متوسط اختصاص داد،3 نفر معادل 2.3% به گزینه ضعیف رای دادند،هیچ فردی گزینه خیلی ضعیف را انتخاب نکرد و 17 نفر معادل 13.1% این نظر را داشتند که نمره این وبلاگ نمره مردودی است.
از تمام دوستان تشکر می کنم وامیدوارم همچنان اکثریت دوستان از این وبلاگ و مطالبش راضی باشند.این هم تصویر نتایج پایانی نظر سنجی:

برچسب‌ها:

۱۳۸۸ بهمن ۳, شنبه
((مهار افکار))شرط دیدار با خانواده !!!

فاطمه ملکی ،همسر محمد نوری زاد پس از گذشت یکماه که از زندانی بودن همسرش می گذرد هنوز نتوانسته با او ملاقات ویا حتی تماس تلفنی داشته باشد .در این مدت خبر اعتصاب غذای محمد نوری زاد نیز بر نگرانی های خانواده او افزوده است .خانم نوری زاد هفته گذشته برای شرح رنج هایی که در این مدت بر او و فرزندانش رفته است به ملاقات جعفری دولت آبادی ، دادستان تهران رفت تا به او یاد آور شود که اکنون همسرزندانی اش از کمترین حقوق شهروندی یعنی تماس با خانواده محروم است. فاطمه ملکی از دادستان تهران درخواست کردکه به خانواده اجازه ملاقات، تماس تلفنی و پیگیری پرونده همسرش داده شود .دادستان در پاسخ به اعتراض همسرنوری زاد گفته است : ” تا زمانی افکار ایشان مهار نشود ،به هیچ یک از خواسته های شما پاسخ داده نخواهد شد.”

به گزارش کلمه ،خانم نوری زاد در همین زمینه نامه سرگشاده ای خطاب به مردم ایران نوشته است که متن کامل آن به این شرح است :

بسمه تعالی

مردم شریف و آگاه ایران

بیش از یک ماه از بازداشت همسرم، محمد نوری زاد، می گذرد؛ بی آنکه هیچگونه اطلاعی از وضعیت ایشان داشته باشیم. در ملاقاتی که در تاریخ 88/10/23 با دادستان تهران صورت گرفت، ایشان جرم همسرم را “بسیار بسیار سنگین” اعلام کردند و نهایتاً درمقابل درخواست تماس، ملاقات و پیگیری پرونده فرمودند: “تا زمانی که افکار ایشان مهار نشود، به هیچ یک از این خواسته ها پاسخ داده نخواهد شد.”

البته با درنظرگرفتن آنچه که در چند ماه اخیر بر مردم بیگناه و آگاه کشورمان گذشت و انبوه جمعیتی که هنوز بعد از گذشت هفت ماه، روبروی ساختمان دادگاه انقلاب اسلامی، با نگاهی نگران و مستاصل، چشم انتظار عزیزانشان هستند و از همه دردناکتر سکوتی است که بر فضا حاکم است و یا در قالب وارونه انگاری وقایع خود را نشان می دهد، مشاهده ی چنین برخوردی نیز چندان دور از انتظار نبود.

اگر “مهار افکار افراد” در قوانین اسلامی، مدنی و یا انسانی ما، حقیقتاً از جایگاه قابل اعتنایی برخوردار است، و اگر امروز به جایی رسیده ایم که باید شمشیرها را علیه “اندیشه”ی افراد بالا ببریم، باکی نیست. چه؛ او خودش سال ها پیش در مناجات روز بیست و چهارم ماه مبارک رمضان،* خطاب به ابوذر می نویسد: “…هان ای ابوذر خوب، تو مگر چه گفتی و چه کردی که تو را به این ورطه ی بلا تبعید کرده اند؟ تو نه از اشراف بودی، نه سپاه داشتی و نه زور؛ تو اساساً جز زبانت که سرخ و صریح بود و از ایمانت گرما می گرفت، هیچ نداشتی. تو ای ابوذر خوب، نه وامدار کسی بودی و نه انتظار داشتی مردمان به خاطر سالها مجاهدت و یاوری پیامبر خدا، مطیع و دست به سینه ی تو باشند. نه بابت سالها خون دل خوردن و شمشیر زدن و پاک بودن و گرسنگی کشیدن از کسی طلبکار بودی و نه ایمانت را از سر راه آورده بودی که اجازه بدهی نوکیسه ها و ازراه رسیده ها و سراسیمگان، هرکس که می خواهند باشند، به اسم اینکه حالا منصبی یافته اند و موقعیتی به دست آورده اند، پوست از تن دین خدا بکنند و هیچ از او به جا نگذارند…”

و عجیب که امروز، خود، گویی مصداق ابوذر زمان شده است. و چه حقیقت دردناکی که جزای بر زبان آوردن کلمه ی حق، آن هم در محترمانه ترین و دلسوزانه ترین وجه ممکن، این چنین تلخ و غیرمنصفانه است.

باری؛ در پایان این نامه، باز از کلمات همسرم کمک می گیرم که در جایی دیگر از مناجات هایش، خدا را اینطور می خواند: “خدایا، به سیاسیون و سیاست مداران ما، سینه ای فراخ برای شنیدن و تحمل سخن مخالفان خود عنایت فرما. یعنی همان خصلتی که قرن های قرن، پیامبران و امامان ما، جانانه، و نه در شعار، به انجام آن همت می کرده اند. خدایا سیاسیون ما را آنچنان هوشمندی عنایت فرما که نگاهشان در کوچه پس کوچه های هم طریقان و حاجت های صنفی شان متوقف و محدود نشود. و آنچنان صداقتی نصیبشان کن که اگر خطا کرده اند و می کنند و یا در انجام کاری توانایی ندارند، مرد و مردانه از مردم پوزش بخواهند و مسئولیت خطاهای خود را بپذیرند…”

آمین. یا رب العالمین.

فاطمه ملکی

اول بهمن ماه هزار و سیصد و هشتاد و هشت

منبع : سایت کلمه


نظر نویسنده :


مهار افکار شرط اولیه برای دیدار با خانواده ؟؟؟!!!

کمی به این شرط فکر کنید :


مهار افکار !!!

برچسب‌ها: ,

۱۳۸۸ دی ۱۹, شنبه
ترویج خرافات با چه هدفی ؟

اظهارات انحرافي درباره ظهور امام زمان (عج)به عزاداري هاي محرم نيز نفوذ كرده است . فردا به نقل از البرز نوشت : در اولين شب از برپايي مراسم دهه اول محرم در يكي از هيئت ها شنيده شده است كه مداح جلسه بعد از اتمام عزاداري درحاليكه سعي داشته جمعيت را احساسي كند از حاضران خواسته وجهي را به عنوان كمك به ذخيره مالي امام زمان (عج ) به هيئت كمك كنند. اين فرد گفته است با سخناني كه برخي مسئولين مملكتي گفته اند انشاالله ظهور امام زمان نزديك است اما شما مي دانيد به محض معلوم شدن ظهور آقا دشمنان درصدد محاصره و تحريم ايشان برخواهند آمد و ايشان نيازمند كمك مالي من و شما هستند! تا بتوانند امور خود و اطرافيانشان را رتق و فتق كنند.

نظر نویسنده :

بعد از خواندن خبر بالا نمی دانستم بخندم یا بگریم.

بخندم به اظهارات مضحک این مداح و همفکرانش یا بگریم به مظلومیت اهل بیت که در ام القری جهان اسلام نیز غریبند و ابزاری شده اند برای سو استفاده عده ای لا مذهب در لباس مذهبی .

به راستی مشکل از کجاست ؟

یک بار دیگر متن خبر را با دقت بخوانید: ((با سخناني كه برخي مسئولين مملكتي گفته اند انشاالله ظهور امام زمان نزديك است)) یعنی استناد مداح به سخنان مسئولین مملکتی می باشد؟

این مسئولین مملکتی چه کسانی هستند ؟

آیا به عواقب سخنان خود فکر کرده اند ؟

آیا می دانند چه فاجعه ای در حال رخ دادن می باشد ؟

آیا مسئولین مملکتی که از آنان اسمی برده شد در این جریان ذینفع هستند ؟

آیا اساسا امکان تشخیص زمان احتمالی ظهور امام زمان (عج) امکان پذیر است ؟

در روایات متعدد منقول از اهل بيت ، ادعاي تعيين وقت ظهور برابر با "کذب" خوانده شده و شيعيان مأمور به تکذيب اين مدعيان گرديده اند. چنانکه در توقيع مبارک امام زمان (عج) به "اسحاق بن يعقوب" آمده است:

"... و اما ظهور الفرج فإنه إلي الله تعالي ذکره و کذب الوقّاتون"(3)

(و اما آشکار شدن فرج وابسته به اراده حق تعالي است و وقت گزاران دروغزناني بيش نيستند)

مدتی پیش ا.......د از برنامه آمریکاییها برای جلوگیری از ظهور امام زمان (عج) خبر داده بود ؟

متاسفانه بدون در نظر گرفتن عواقب یک حرف آن را مطرح می کنیم یعنی حاضریم برای عزیز کردن خود از ائمه اطهار خرج کنیم .

چرا امام زمان را در حرفهایمان آنقدر کوچک میشماریم که بگوییم آمریکاییها برای جلوگیری از ظهور ایشان برنامه دارند ؟

یعنی قدرت الهی را با قدرت آمریکاییها در یک کفه قرار می دهیم ؟

این است پایبندیمان به اسلام ؟؟؟

البته از این دست سخنان کم گفته نشده است .نمونه آن را در قسمت علامت زده شده در تصویر ذیل مشاهده کنید :

(( ...آنها سعی می کردند از شیوه های خاص استفاده کنند اما با عنایت ائمه اطهار همواره شکست می خوردند،اما در این مورد علی اشتری به خاطر توانایی هایی که داشت،ارتباطاتی ایجاد کرد... ))

یعنی اینبار ارتباطات علی اشتری کاربرد بیشتری داشت تا ..........

چه دارند بر سر اعتقاداتمان می آورند؟

این سخنان پوچ چیست ؟

آقایان بی دینی و توهین را به اوج رسانده اند.مجددا دقت کنید: ((ايشان نيازمند كمك مالي من و شما هستند! تا بتوانند امور خود و اطرافيانشان را رتق و فتق كنند.))

کجایند کفن پوشان و مدعیان اصولگرایی ؟

در پایان این پرسش بی جواب میماند ؟

نقش مسئولین مملکتی که مداح به آن اشاره کرد چیست ؟

برچسب‌ها: , ,

۱۳۸۸ دی ۱۷, پنجشنبه
قضاوت با شما

پست قبلی را نوشتم. داشتم کامنتهاشو بررسی می کردم که رسیدم به نظر یک دوست حامی ا.......د که زحمت کشیده بود و چند خطی نوشته بود همون روز جوابش رو دادم اما در قسمت کامنتها.

چند نفری از دوستان پیشنهاد کردن عین مطلب اون دوست عزیز رو به اضافه جوابیه خودم تو صفحه اصلی بذارم و قضاوت رو به عهده کسانی بذارم که از وبلاگ بازدید می کنند.نظر یادتون نره.

این کامنت اون دوست عزیزمون :

سلام دوست عزیز
من طرفدار احمدی نژاد هستم و خواهم بود چرا می خواهی مسائل را بد جلوه بدهی مرد باش قشنگ مناظره کن ولی اینکه تو از بی عدالتی دم می زنی که وارث آن دولت های قبلند عزیزم ما ولایتی هستیم یعنی شیعه هستیم یعنی مسلمان هستیم و یعنی یکتاپرست عزیز دلم تو موسوی هستی مبارک من احمدی نژادی هستم هر وقت توانستی در وبلاگت عادل باشی و به کسی توهین نکنی اونوقت سبز علوی هستی وگر نه سیز عموی هستی
در ضمن ولایت فقیه را با مراجعه به کتاب استاد شهید مطهری بخوان
در مورد موسوی فقط این را بدان ما پیرو ولایتیم یار امامیم و هر کس باشد چه موسوی و چه احمدی نژاد از خط ولایت پا پیش نهد پاهایش را قطع خواهیم کرد نمونه آن شعارهای میلیونی عاشورائیان
آیا بودی ؟ مطمئنا" خیر
و بدان چه کس در نظرات از شما حمایت می کنند کسانی که ایران را بدون اسلام می خواهند
به هر حال سبزت را دوست ندارم زیرا یاد گرفتیم از کودکی تا الان به سبز احترام بگزاریم ولی سبز علوی
سبز فقط سبز علی
رهبر فقط سید علی
شاد باشی هموطن مسلمان

و این پاسخ من به ایشان :

سلمان عزیز

نظرت را خواندم اما سطر به سطر و گفتار به گفتار آن سراسر خود بزرگ بینی بود و پر از ایراد. می خواهی ایراداتت را بشنوی ؟

قبل از هر چیز ممنونم که مرا دعوت به مناظره کردی گرچه این را نیز به حساب خودت با تحقیر عنوان نمودی و با عنوان جمله ((مرد باش قشنگ مناظره کن)) خود را مرد فرض کردی و طرف مقابلت را ....

این خود بزرگ بینی نه تنها در تو دوست عزیز بلکه در اکثر قشر خاصی از جامعه وجود دارد.

می خواهم ایرادات و اشکالات سخنانت را بشمارم آیا طاقت شنیدنش را داری؟

1- می گویی ((من طرفدار ا.......د هستم و خواهم بود ))یعنی فارغ از رفتارهای احتمالی آتی ایشان در آینده همچنان طرفدار ایشان خواهی بود.امروزه وقتی از مهندس میرحسین موسوی حمایت می کنیم می گویند ایشان تغییر کرده اند می گویند ملاک حال افراد هست حال شما از طرفداری خودتان در آینده از ا.......د می گویید.یعنی از عدم تغییر ایشان اطمینان دارید دو حالت بیشتر وجود ندارد یا از آینده خبر می دهید و غیب گو هستید یا آنچنان ایشان را بت خود قرار داده اید که نتیجه اش این سخنان است که تحت هر شرایطی باید طرفدار ایشان بود.

2- در ادامه گفتی ((چرا می خواهی مسائل را بد جلوه بدهی )).آیا برخورها و رفتارهایی که با معترضین شد را نمی دانید ؟یا اینقدر غرق در رفتار و سخنان گهربار محبوب خود شده اید که فرصت تفکر ندارید ؟ کدام سخن و حرف در این وبلاگ خلاف واقع بوده است.حتی اگر یک مورد یافتید حق به جانب شما .

آیا این که رادیوی ملی خبر نوه دار شدن یکی از نزدیکان ا.......د را پخش کرد بد جلوه دادن مسائل است ؟

آیا اینکه یکی از حامیان ا.......د می گوید مردم در خانه مرغ و خروس نگه دارند تا تخم مرغشان تامین شود بد جلوه دادن مسائل است؟

آیا اینکه ا.......د می گوید آمریکاییها برای جلوگیری از ظهور امام زمان (عج) برنامه دارند بد جلوه دادن مسائل است؟

آیا اینها واقعیتهایی نیست که باید بپذیریم مطرح شده اند و ............

باز هم بگویم ؟

3-گفتی ((مرد باش قشنگ مناظره کن)).یعنی خود را مرد فرض کردی و طرفت را ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

این خود بزرگ بینی نه تنها مختص شما دوست عزیز بلکه دربسیاری از همفکران شما وجود دارد.

4-گفتی اینجانب از بی عدالتی صحبت می کنم که وارث آن دولتهای قبلند.دوست عزیز کمی مطالعه کن و بپذیر نارضایتی مردم در این دوره بسیار فراتر از هر دوره دیگری است.این را می توان از وضع موجود جامعه لمس کرد.به گردن نگرفتن مشکلات که بابت سو مدیریت است و نسبت دادن آن به گذشته نه تنها از لحاظ اخلاقی صحیح نیست بلکه در بعد شرعیش نیز می تواند تهمت و دروغ باشد چیزی که امروز آقایان ترسی از بیان آن ندارند.

4- گفتی ((هر وقت توانستی در وبلاگت عادل باشی و به کسی توهین نکنی اونوقت سبز علوی هستی وگر نه سیز عموی هستی))
(درستش اموی می باشد غلط نوشتی دوست عزیز)

ابتدا مجدد تاکید می کنم در این وبلاگ سعی بر این شده است که مطالب توهین آمیز نباشد و تنها بر مبنای منطق و مستندات صحبت شود.بگذریم

می خواهم بپرسم شما که می گویی شیعه هستی،مسلمان هستی و یکتا پرستی بر مبنای چه صلاحیتی به خود اجازه می دهی کسی را که به هر دلیلی (حتی رعایت نکردن عدالت در وبلاگش –حتی مسایلی بزرگتر از این) سبز اموی بنامی ؟

کجای دین اسلام این اجازه را به شما و امثال شما داده است که کسی را اموی بنامید و خود را علوی؟

همین رفتار زشت،زننده و کریه باعث روی گرداندن جوانان از دین شده است.

روز قیامت که پرده ها کنار رفت مشخص می شود چه کسی علوی بوده است و چه کسی اموی .تا آن روز نه شماو نه من و نه شخص دیگری صلاحیت این را نخواهیم داشت که یکی را اموی بنامیم و دیگری را علوی. اگر اینکار را کردیم آن دنیا باید پاسخگو باشیم.البته اگر به آن دنیا اعتقاد داشته باشیم و اعتقادمان در حد شعار نباشد.

5- گفتی ((هر کس بخواهد از خط ولایت پا پیش نهد پاهایش را قطع خواهیم کرد)) .این اجازه را چه کسی به شما داده ؟

شما مرجع قضایی هستید ؟ مرجع نظامی هستید ؟چرا این همه خشونت ؟ غیر از قطع دست وپا و به جان جوانان مردم افتادن تبحر دیگری هم دارید؟

6- گفتی ((نمونه آن شعارهای میلیونی عاشورائیان آیا بودی ؟ مطمئنا" خیر .))

باید بگویم افتخارم این است که در جمعی که به مسلمانی توهین ناروا می شود و تهمت ناروا می زنند و فحاشی می کنند حضور نداشته ام.جمعی که خود را مسمان می دانند ولی انواع کلمات ناپسند را با دلایل واهی و زاییده فکر خود به مسلمانی دیگر نسبت می دهند و مسائلی که خود بهتر می دانی و بهتر است سکوت کنم.

7- گفتی ((و بدان چه کس در نظرات از شما حمایت می کنند کسانی که ایران را بدون اسلام می خواهند.))این نیز از آن نوع تهمتهاست .با چه حقی به خود اجازه می دهی من و همفکرانم را متهم کنی که ایران را بدون اسلام می خواهیم.البته این را اضافه کنم من ایران را بدون اسلام می خواهم اما بدون اسلامی که شما و امثال شما به وجود آوردید نه اسلام واقعی که کاملترین دین است و همواره می توان هزاران هزار نکته تازه در آن یافت.اسلامی که با رافت و گذشت و مهربانی با مردم برخورد می کند نه اسلامی که می خواهد پا قطع کند و ....

8- گفتی ((به هر حال سبزت را دوست ندارم)) .خوشحالم که سبزم را دوست نداری زیرا آموخته ام هر کسی آزاد است آن گونه که دوست دارد بیاندیشد،دوست داشته باشد و انتخاب کند.و تمایلی ندارم همه را به زور چماق و توهین و افترا همسو با خود نمایم.

من هم سبز شما را دوست ندارم سبزی که هر سبزی غیر از خود را اموی می داند و می خواهد دست و پا قطع کند و به راحتی حکم ارتداد می دهد و خود را صاحب و مالک همه چیز و همه کس می داند .

ایرادات و اشکالات دیگرت باشد برای بعد.

فقط کمی تفکر کن.

در پناه حق

۱۳۸۸ دی ۱۴, دوشنبه
سخنی برای این روزها

بعضی از حرفها،سخنان، تاریخ مصرف ندارند یعنی کاربردشان محدود به زمانی غیر از زمان بیان آن هم می باشد.

چند روز پیش به طور اتفاقی در اینترنت نظرم به سخنان مسعود پزشکیان نماینده دلیر مردم تبریزجلب شد که در اعتراض به برخوردهای صورت گرفته با مردم بعد از انتصاب (بخوانید انتخاب)محمود ا.......د به ریاست جمهوری در مجلس شورای اسلامی به زبان آورده بود.

سخنانی که با شهامت و شجاعت در 7 تیر 1388 در صحن علنی مجلس مطرح شد.

بی اختیار یاد اتفاقات عاشورای 88 افتادم که چند روزی از آن می گذرد،یاد تهدیدات بعد از این اتفاق و توهین به مردم و....

عین سخنان این نماینده را در زیر نقل می کنم.امیدوارم با حوصله و دقت بخونید و نظر هم فراموش نشه:

بسم الله الرحمن الرحیم

با درود به روان پاک بنیانگذار انقلاب جمهوری اسلامی ایران،حضرت امام و به یاد شهیدانمان و با عرض تسلیت به خاطر شهادت شهید بهشتی و 72 تن از یارانشون.من به سرعت مطالبم رو خدمت شما بزرگواران عرض می کنم. با تایید بر قانون مداری و بیانات مقام معظم رهبری بر اساس همون قانون دلم می خواد چند تا حرف بگم خد مت شما .

شهید بهشتی می فرمایند که من برخورد تلخ صادقانه را بر شیرینی برخورد منافقانه ترجیح می دم .

شهید مطهری در کتاب داستان و راستان مثالی از حضرت علی و یک مسیحی رو میاره .که کار به دادگاه می کشه به خاطر زرهی که از حضرت علی گم شده بود و دست مسیحی بوده.در دادگاه حضرت علی که معصوم هست ،محکوم میشه وچون شاهد نمی تونه بیاره مسیحی آزاد میشه یعنی علی هم در دادگاه باید حکم داشته باشه وبتونه شاهد بیاره تا بتونه حرفش رو به کرسی بشونه.

در جامعه ای که ما زندگی می کنیم راحت به هرکسی دلمون بخواد تهمت می زنیم افترا می بندیم بدون اینکه به دادگاه رفته باشیم و بعد آبرو رو می ریزیم و بعد می گیم همه چیزو درست باید ببینیم و قانونی و باید قانونی دید.

حضرت علی در نامه اش به مالک اشتر می فرمایند که : هوای نفستو جلوشو بگیر و جلودار عملت باش.انصاف را مراعات کن در اونی که دوست داری یا دشمن می داری. با تمام وجودت به مردم مهر بورز عشق بورز و از مردم دفاع کن.

برای مردم مثل یک حیوان وحشی نباش که به جونشون بیفتی و لت و پارشون بکنی . این مردم دو دسته هستند یا برادر دینی تو هستند یا در خلقت با تو برابرند .

گرفتار میشن،مشکل دارند،خطا می کنن،عمداً و یا سهواً .بگذر از اینا. با رحمت وگذشت با اینا برخورد کن. اینا مردمن باید با گذشت با مردم برخورد کرد.سهواً و عمداً اگر اشتباه بکنن. در آخر میگه تو رو به اینها داریم امتحان می کنیم.

وقتی می تونی گذشت کنی گذشت کن وقتی می تونی مداخله تند نکنی،تحریک نکنی،نزنی،نزن .

نگو من امیرم، امر می کنم دیگران اطاعت باید بکنن.

نگو من امر می کنم هرکی صداش در بیاد پدرش رو در می یارم.

این مردمه، با مردم مثل مردم باید برخورد کرد و مثل انسان برخورد کرد .و با انسانیت اگر ما راه علی رو بریم حرف علی رو گوش بدیم،منصفانه به همه گوش بدیم و مثل یک انسان دوست و دشمن خودمون رو هم منصفانه باهاش برخورد کنیم قطع به یقین تمام غائله ها می خوابه تمام مشکلات حذف میشه ولی وقتی جانب یکی رو بگیریم فقط یک صدا رو بلند کنیم و اجازه ندیم دیگران حرف بزنند و هرکی حرف زد انگ بهش بچسبونیم اونوقت معلومه چه اتفاقی میوفته،حالا هرچقدر هم فریاد بکشیم اصلاحش کنیم،اصلاح نمیشه انصاف رو باید مراعات کنیم صدا و سیما باید انصاف رو مراعات کنه سیستمهای و نظامی امنیتی باید انصاف رو مراعات کنند(صدای اعتراض نماینده های به ظاهر اصولگرابلند می شود ) ما حق نداریم خلاف قانون با انسانها برخورد بکنیم (صدای اعتراض معترضین همچنان به گوش می رسد که قصد دارند مانع ادامه نطق شوند) اگر شما معتقد به مقام معظم رهبری هستید صبر کنید من حرفم رو بزنم ،نپذیرید.

نپذیرید.بیبینید اگر ما ولایتی هستیم ، ملت شریف ایران بداند این پیام مال حضرت علی است این رفتار،رفتار حضرت علی است .خودتون قضاوت کنید بینی و بین الله ما علی گونه عمل می کنیم یا بر اساس نگاه خودمون ،گروه خودمون و دسته خودمون عمل می کنیم این قضاوتی است که ملت باید بکنن، شما هم باید بکنین و این امتحانی است که خداوند بین ما و شما و آخرت خواهد کرد.نه اینکه ما فرض کنیم بلند شیم و هرچی دلمون خواست بگیم و هرکی خواست حرف بزنه 2-2و 4-4(اشاره به اعتراضها در میان نطق) و هر چی که هست والسلام .

نطق این نماینده را می تونید از لینک زیر دانلود نمایید:

http://rapidshare.de/files/48939700/Pezeshkian.3gp.html

نظر یادتون نره.

برچسب‌ها: , ,

۱۳۸۸ دی ۱۱, جمعه
بیانیه مهندس میرحسین موسوی در مورد اتفاقات عاشورای 88

بسم الرحمن الرحیم

السلام علیک یا ابا عبدالله. انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و وال لمن والاکم و عاد لمن عاداکم. فیالیتنی کنت معکم فافوزا فوزا عظیما


همواره به اینجانب و دوستان گفته می شد که اگر شما اطلاعیه ندهید مردم به خیابانها نخواهند آمد و آنان از اعتراضات و مطالبات خود دست برخواهند داشت وآرامش به کشور برخواهد گشت. بنده به عنوان یک همراه جنبش عظیم سبز مردمی با این نظر موافق نبودم و می اندیشیدم که تا اصلاحات لازم با تکیه براصول روشن که می توان آنها را از قانون اساسی استخراج کرد، صورت نگیرد ، آب رفته به جوی باز نخواهد گشت.


برای مراسم عاشورای حسینی علیرغم درخواستهای فراوان، نه جناب حجت الاسلام و المسلمین کروبی اطلاعیه دادند و نه حجت الاسلام و المسلمین خاتمی اطلاعیه صادر کردند و نه بنده و دوستانم. با این وصف یک بار دیگر مردمی خداجوی به صحنه آمدند و نشان دادند که شبکه های وسیع اجتماعی و مدنی که در طول انتخابات و بعد از آن به صورت خود جوش شکل گرفته است، منتظر اطلاعیه و بیانیه نمی مانند. در حالی که مردم نه روزنامه همراه و مشوقی در کنار خود داشتند و نه از صدا و سیما، به عنوان رسانه ای ملی و بی طرف و منصف و عاقل بهره می بردند. باز همه ملت ها و جهانیان شاهد بودند که در میان طوفانی از تهدیدها و تبلیغات و تکفیرها و اهانتها، عزاداران حسینی در این روز مقدس حسین حسین گویان به صورت مسالمت آمیز و بدون شعارهای تند روانه میدانها و مسیرهایی شدند که خود انتخاب کرده بودند و این بار نیز چون دفعات گذشته با اعمال تحریک آمیز مواجه شدند، خشونت های غیرقابل باور چون زیر کردن راهپیمانان، تیراندازی نیروهای لباس شخصی که امروز هویت آنها بر کسی پوشیده نیست و روز بروز پرده از چهره آنان و سرانشان کنار زده می شود، فاجعه ای را آفرید که اثرات آن به این زودی از صحنه سیاسی کشورمان رخت برنخواهد بست.


مشاهده فیلم های تکان دهنده عاشورا نشان می دهد که اگر شعارها و حرکات جاهایی به سمت افراط غیر قابل قبول کشانده می شود، ناشی از به زیر انداختن افراد بی گناه از روی پل ها و بلندی ها، تیراندازی ها و آدم زیر کردن ها و ترورهاست . جالب آنکه در بعضی از این فیلم ها دیده شده است که مردم در پشت چهره نیروهای انتظامی و بسیجی مهاجم برادران خود را می بینند و در شرایط بحرانی و پر از خشم و هیاهوی آنروز سعی می کنند بدانها آسیبی نرسد. اگر صدا و سیما یک جو انصاف و عقل داشت می توانست برای تلطیف فضا و نزدیک کردن مردم به همدیگر گوشه ای از این صحنه ها را نشان دهد. ولی هیهات! جریان روزهای بعد از عاشورا و گسترش دستگیریها و دیگر تمهیدات دولتی نشان می دهد که مسئولان اشتباهات گذشته را این بار در وسعت بیشتر تکرار می کنند و آنها می اندیشند سیاست ارعاب تنها راه حل است.


گیرم که چند روز با دستگیریها ، خشونت ها ، تهدیدها و بستن دهان روزنامه ها و رسانه ها سکوت برقرار گردید، تغییر قضاوت مردم را نسبت به نظام چگونه حل می کنید؟ تخریب مشروعیت را چگونه جبران می نمائید؟ نگاه ملامت آمیز و متعجب همه جهانیان از این همه خشونت یک دولت به ملت خود را چگونه تغییر می دهید؟ با مشکلات بر زمین مانده اقتصادی و معیشتی کشور که به دلیل ضعف مفرط دولت روزبروز وخیم تر می شود چه می کنید؟ با چه پشتوانه ای از کارآمدی و انسجام ملی و سیاست خارجی موثر، سایه قطعنامه ها و امتیازخواهی های بیشتر را در سطح بین الملل از سر کشور و ملتمان دور می کنید؟


اینان می اندیشند با عقب راندن نخبگان و روشنفکران و دانشگاهیان و فعالان از صحنه سیاسی خواهند توانست بدون پرداختن ریشه ای به مسائل امروز کشور به دیروز قبل از انتخابات برگردند؟ اما کسانی که تاریخ را خوانده اند و کمی با ماهیت پیچیده جوامع آشنایی دارند می دانند که این تفکر ناشی از یک توهم واقع گریز و پناه بردن به رویکردهای کم عمق و گول زننده است .


بنده به صراحت و روشنی می گویم فرمان اعدام و قتل و زندانی کروبی و موسوی و امثال ما مشکل را حل نخواهد کرد . سخنان روز چهارشنبه میدان انقلاب و قبل از آن نماز جمعه هفته پیش دانشگاه که توسط چهره های منتسب به نظام ایراد گردید، نتایج هر نوع اقدام تروریستی را مستقیما به سمت کانون نشانه خواهد رفت و گره مشکل بحران کنونی را نا گشودنی خواهد ساخت. گوساله و بزغاله خواندن بخش عظیمی از جامعه و خش و خاشاک نامیدن آنان و مباح کردن خون عزاداران حسینی فاجعه ای است که هم اکنون توسط افرادی مشخص و صدا و سیما در جامعه رخ داده است. این چه سخنرانی است که از تریبون دولتی مردم را به جنگ با یکدیگر دعوت می کند و یک عده را حزب الله می نامد و عده ای دیگر را حزب الشیطان؟ بارها در یک سخنرانی کوتاه اعلام می کند مردم توجه کنید جنگ است! آیا این سخنان دعوت به جنگ و شورش داخلی نیست ؟ با توجه به استفاده از اصطلاحات مذهبی و اشاره به آیات و روایات ، این مراجع عظام و روحانیون فاضل هستند که می توانند بگویند با این گونه اشخاص چه می توان کرد؟


آنچه به بنده به عنوان یک فرد کوچک این جامعه مربوط می شود استقبال از هر هجمه ای در راه اسلام و کشور عزیزمان است و سخنان چند روز اخیر بنده را به یاد کلام امام رحمه الله علیه می اندازد که " بکشید ما را ، ما نیرومند تر می شویم". بنده ابایی ندارم که یکی از شهدایی باشم که مردم بعد از انتخابات در راه مطالبات به حق دینی و ملی خود تقدیم کردند و خون من رنگین تر از آن شهدا نیست.


بنده به صراحت می گویم تا وجود یک بحران جدی در کشور به رسمیت شناخته نشود، راهی برای خروج از مشکلات و مسائل پیدا نخواهد شد. عدم اذعان به بحران ، توجیه گر ادامه راه حل های سرکوبگرانه خواهد شد. اذعان به وضعیت بحرانی می تواند راه حل را نه در سرکوب که بر سر آشتی ملی قرار دهد . تهمت بی دینی و همراهی با قدرتهای بیگانه مستکبر و افراد بدنام و جریانهای منحوسی چون منافقین به فرض آنکه به حذف فیزیکی تعدادی از خدمتگزاران اسلام و مردم منتهی شود ناشی از چشم بستن به ماهیت مشکلات ملی کشور است. من به عنوان یک دلسوز می گویم منافقین با خیانت ها و جنایت های خود مرده اند، شما برای کسب امتیازهای جناحی و کینه ورزی آنها را زنده نکنید .


من لازم می دانم قبل از آنکه راه حل خودم را برای خروج از بحران مطرح سازم ، برهویت اسلامی و ملی و مخالف سلطه بیگانگان و وفادار به قانون اساسی ما و جنبش سبز تاکید نمایم. ما پیروان اباعبدالله حسین علیه السلام هستیم. ما شیفتگان حریتی هستیم که منادیش آن امام مظلوم بود . ما پیرو کسی هستیم که در قلمرو وسیع اسلامی ربودن خلخالی از پای یک زن را برنمی تابید. ما معتقد به تفسیر رحمانی از اسلام هستیم که انسانها را یا هم کیش هم می دانند و یا همسانانی در خلقت. نگاهی که بر کرامت ذاتی انسان باور دارد و برنمی تابد که ضارب او در زندان با غذایی جز شبیه غذای او نگهداری شود و یا مورد شکنجه و امثال آن قرار گیرد.


بنده و دوستان عزیزم که امروز بسیاری از آنها در زندانها محبوس هستند پای بندان سرسخت استقلال کشور هستیم و از اینکه بازار اسلامی ما تبدیل به یک بازار مکاره برای کالاهای بیگانه شده است رنج می بریم. ما به شدت با فساد موجود که ناشی از سیاستهای سوء و عدم تدبیر است مخالفیم. ما می گوئیم نهاد بزرگ و تاثیر گذاری چون سپاه اگر هر روز چرتکه بیاندازد که قیمت سهام چقدر بالا و پائین رفته نمی تواند از کشور و منافع ملی آن دفاع نماید؛ هم خود به فساد کشیده می شود و هم کشور را به فساد می کشاند . ما می گوئیم و حاضریم در مباحثات نشان دهیم که امروز منافع و حقوق مستضعفان و کارگران و کارمندان و سایر اقشار ملت در یک فساد بزرگ در حال غرق شدن است . جنبش سبز مخالف دروغ است و آنرا آفتی خانمان برانداز برای کشور می داند و از اینرو دروغ های سیاسی و امنیتی و اقتصادی و فرهنگی و امثال آنرا خطری بزرگ برای کشور می دانیم.


ما یک دولت و نظام صادق و رئوف و با شفقت و مبتنی بر آراء مردم می خواهیم که به تنوع آراء و عقاید مردم نه به شکل تهدید که بلکه بصورت یک فرصت نگاه کند. ما سرک کشیدن به زندگی خصوصی مردم، تفتیش عقاید، تجسس، بستن روزنامه ها و محدود کردن رسانه ها را مخالف دین مترقی و رهایی بخش خود و مخالف قانون اساسی برآمده از این دین می دانیم. ما ضایع کردن یک ریال از بیت المال را در جهت اهداف باندی و جناحی حرام می دانیم و می گوئیم که سند چشم انداز ملی بیست ساله که به تایید همه ارکان نظام رسیده است امروز به یک ورق پاره بی ارزش تبدیل شده است. ما هشدار می دهیم که رقیبان بزرگی در منطقه با رشدهای اقتصادی دو رقمی در حال ظهور هستند و روز به روز قوی تر می شوند . درحالیکه ما متاسفانه از دادن یک بودجه سالانه و نگهداشتن حسابهای ذخیره ارزی و امانت در سپرده های مردم و پاسخگویی در مقابل دیوان محاسبات عمومی و مجلس شورای اسلامی عاجز هستیم .


ما نه آمریکایی هستیم و نه انگلیسی . تا حال نه کارت تبریکی برای روسای کشورهای بزرگ فرستاده ایم و نه امید یاری آنها را داریم و می دانیم با اصالت قدرت در روابط بین اللمل هر کشور به دنبال منافع ملی خود است و ما بیزار از کسانی هستیم که بر عرف و اعتقادات دینی و ملی ملت خود احترام نمی گذارند . و مضحک است که بما تهمت اهانت به قرآن ، عاشورای امام حسین یا پاره کردن عکس حضرت امام قدس سره زده شود . مسلما حرمت شکنی اگر در روز عاشورا صورت گرفته باشد مورد تایید ما نیست، اما بدترین نوع حرمت شکنی را کشتن بندگان بیگناه و عزادار در روز عاشورا و در ماههای حرام می دانیم .


اما من برآنم که راه حل مشکلات پیش آمده و بحران موجود چنین است؛ وضعیت کشور امروز چون رودخانه خروشان و عظیمی است که سیلابهای تند و حوادث گوناگون باعث طغیان و گل آلود شدن آن شده است . راه آرام کردن این رودخانه بزرگ و روشن ساختن و زلال کردن آب آن در یک اقدام سریع و عاجل امکان پذیر نیست . اندیشیدن باین گونه راه حلها که عده ای توبه کنند و عده ای معامله کنند و بده و بستانی صورت گیرد تا این مشکل بزرگ حل شود عملا به بیراهه رفتن است .


بنده راه حل را در روانه ساختن نهرها و چشمه هایی از آب روشن و شیرین به بستر این رودخانه می دانم که بتدریج و طی یک فرآیند تدریجی کیفیت آب و وضع رودخانه را تغییر دهد . و نیز اعتقاد دارم که هنوز دیر نشده است و نظام ما آن قدرت را دارد که در صورت تدبیر و در صورت داشتن یک نگاه احترام آمیز و توام با ملاطفت به همه ملت و اقشار آن این مهم را بانجام برساند . بنده تعدادی از این راه حلها را که چون نهرها و چشمه هایی از اب روشن می تواند فضای ملی را تحت تاثیر قرار دهد و اوضاع را به سمت بهبود ببرد، بیان می کنم :


-1
اعلام مسئولیت پذیری مستقیم دولت در مقابل ملت و مجلس و قوه قضائیه به نوعی که از دولت حمایت های غیرمعمول در مقابل کاستی ها و ضعف هایش نشود و دولت مستقیما پاسخگوی مشکلاتی باشد که برای کشور ایجاد کرده است . به یقین اگر دولت کارآمد و محق باشد خواهد توانست جواب مردم و مجلس را بدهد و اگر بی کفایت و ناکارآمد بود مجلس و قوه قضائیه در چهارچوب قانون اساسی با او برخورد خواهند کرد .


-2
تدوین قانون شفاف و اعتماد برانگیز برای انتخاباتها به نوعی که اعتماد ملت را به یک رقابت آزاد و منصفانه و بدون خدعه و دخالت قانع سازد . این قانون باید شرکت همه ملت را علیرغم تفاوت در آراء و اندیشه ها تضمین کند و جلوی دخالت های سلیقه ای و جناحی دست اندرکاران نظام را در همه سطوح منتفی سازد . مجالس اولیه انقلاب می تواند به عنوان الگویی مورد توجه قرار گیرند .


-3
آزادی زندانیان سیاسی و احیاء حیثیت و آبروی آنها . بنده یقین دارم که این اقدام نه به ضعف که به درایت نظام تعبیر خواهد گشت . و نیز آگاهیم که جریانهای سیاسی منحطی با این راه حل مخالف هستند .


-4
آزادی مطبوعات و رسانه ها و اجازه نشر مجدد روزنامه های توقیف شده جزء ضروریات روند بهبود است . ترس از آزادی مطبوعات باید از بین برود و تجربیات جهانی در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد . گسترش کانال های ماهواره ای و اهمیت یافتن آنها و تاثیرگذاری قاطع این رسانه که بخوبی ناکافی بودن روش های قدیمی و محدودیت صدا و سیما را می رساند . پارازیت ها و محدودیت های اینترنتی می تواند برای مدت کوتاهی اثرگذار باشد . تنها راه چاره داشتن رسانه هایی متنوع و آگاه و آزاد در داخل کشور است . آیا زمان آن نرسیده است که با اقدامی شجاعانه و ناشی از اعتماد به متفکران و نیروهای خلاق جامعه ، نگاهها را از آنسوی مرزها به شکوفایی خلاقیت سیاسی و فرهنگی و اجتماعی داخلی برگردانیم ؟


-5
برسمیت شناختن حقوق مردم برای اجتماعات قانونی و تشکیل احزاب و تشکل ها و پایبندی به اصل 27 قانون اساسی . اقدام در این زمینه که می تواند با درایت و همکاری همه علاقمندان به کشور صورت گیرد در طول چند ماه می تواند فضایی توام با دوستی و محبت ملی را جایگزین در گیری سازمان بسیج و نیروهای امنیتی با مردم و یا درگیری مردم با مردم نماید .


به بندهای فوق پیشنهادات دیگری نیز می توان اضافه کرد . به نظر بنده حتی یک جوی کوچک زلال در این بین می تواند مغتنم باشد . ضرورتی ندارد همه بندها با هم شروع شود . مشاهده عزم در این راه بروشنی افق کمک خواهد کرد . و کلام آخر آنکه همه این پیشنهادات بدون نیاز به توافق نامه و مذاکره و داد و ستدهای سیاسی و از موضع حکمت و تدبیر و خیرخواهی می تواند اجرایی شود .

منبع مطلب :سایت جنبش راه سبز


۱۳۸۸ دی ۴, جمعه
سخنی با آقای ابطحی ی شاید آزاد

آقای ابطحی ! آزادی ظاهری ات مبارک

تا قبل از بازداشت ، آزادانه و البته در چارچوب نظام با همان تعلق خاطرت – وب نوشت – اطراف و اکناف را می دیدی و می نوشتی و هر روز هم می نوشتی .

اتفاقی افتاده و 22خردادی به وقوع پیوسته و پس از آن بیش از یکصد و شصت روز مبتلا به تاریکی و تعب و خاموشی و حبس شدی و در زندان به نتایجی رسیدی که پیشتر با نتایج بیرونت متفاوت بود . حسب همان علاقه به وب نوشت ،از همان سلول ، حرف های در حبس ات را می زدی اما مخاطبانت در بیرون در لا به لای سطور وبلاگت ، سایه فرهنگی ترین لباس شخصی ها را بر بالای وب نوشت ات حس می کردند .

حالا آزاد شدی ، آزادی موقت داری . آزادی یی که در آن به غیر از این 5 شش ماه ، پنج سال و نیمش را بدهکاری و فعلا هم تا اینجا قریب به یک میلیارد برایت هزینه برداشته . تنفس در بیرونت مبارک !

ابطحی عزیز ! تنفس جامعه ات را حالا چطور می بینی ؟!

در موقعیت حبس ، تصوری از کنش جامعه ات داشتی حالا که در خیابان های پایتخت راه می روی ، نبض جامعه را چگونه برآورد می کنی ؟ آیا با تصورت در شرایط حبس مطابقت دارد یا خیر ؟ شما چیزی می پنداشتی و رفتار جامعه به گونه ای دیگر بود ؟

یک ماه مانده به انتخابات ، نشاط جامعه را به شکل کم سابقه یا بی سابقه در طی سی سال پس از انقلاب دیدی ، حالا که 24 خرداد نیست ، دوم آذر 88 است ، از 24 خرداد تا پایان آبان در حبس بودی ، حالا فضای بیرون زندان را چگونه دریافت می کنی ؟

آیا جامعه با نشاط است ؟

سرخورده است ؟

بدون عنایت به اتفاق 22 خرداد دارد زندگی اش را می کند؟ و کاری به هیچ طرف دعوا ندارد؟!

خیلی ها مایل اند بدانند ابطحی ی قبل از بازداشت با ابطحی محبوس و با ابطحی آزاد یا نسبتا آزاد چه تفاوت هایی با هم دارند ؟ و خودت دوست داری کدام ابطحی باشی ؟!

و پایان سخن با طرح این پرسش که :

22 خرداد 88 با چه مقطعی از مفاطع این سه چهار دهه اخیر قابل مقایسه است؟

منبع:وبلاگ پیوست

برچسب‌ها: , ,