وبلاگ شخصی میثم معتمدنیا
این وبلاگ به بررسی و تحلیل رخدادها می پردازد،مطالب درج شده در این وبلاگ نظرات شخصی نویسنده آن می باشد، در صورت استفاده از مطالب وبلاگ قید نمایید: برگرفته از وبلاگ شخصی میثم معتمدنیا
۱۳۸۸ مرداد ۲۱, چهارشنبه
عملکرد رئیس سازمان ورزش در دولت نهم

نوشته : میثم معتمدنیا

بحث انتخاب رئیس سازمان ورزش در دولت دهم ذهن تمامی ورزش دوستان را به خود مشغول کرده در این شرایط تلاشهای زیادی در جهت ابقای علی آبادی رئیس ورزش ناموفق دولت نهم در حال شکل گیری است.دولتی که تلاش چشمگیری را جهت بزرگنمایی فعالیتها و کارنامه خود در امر ورزش انجام داد.وقتی به بررسی اجمالی کارنامه ورزش کشور در 4 سال فعالیت دولت نهم می پردازیم متوجه می شویم نه تنها هیچ توفیقی در این زمینه نداشته،بلکه همواره در حال عقبگرد بوده ایم و در صورت عدم تصحیح و جلوگیری از روند فوق فجایعی غیر قابل جبران در انتظار ورزش کشور خواهد بود.

با نگاهی اجمالی به این نتیجه می رسیم که مقوله ورزش نیز مانند دیگر مقوله ها مانند تجارت،صنعت،اقتصاد،کشاورزی و... از گزند سیاسنهای غلط و اشتباهات عجیب دولت در امان نمانده است.

آنچه پیش از این و از زبان دولتمردان به مردم انتقال داده می شد آمار و اطلاعاتی اشتباه و غلط بود برای کسب کرسی ریاست جمهوری،اکنون انتخابات پایان یافته است و ورزش کشور دست آویزی شد برای کسب قدرت،حال شایسته است پس از این صادقانه برخورد کرد و تلاشی جدی جهت رشد و اعتلای ورزش کشور آغاز نمود.

امید است تا دولتمردان در دولت دهم محیط پاک و مقدس ورزش را دست آویزی برای بازیهای سیاسی خود قرار ندهند.

آنچه در پی می آید بررسی کارنامه ورزشی دولت نهم و در مقاطعی مقایسه با عملکرد دولتهای قبل در امر ورزش می باشد.

- رتبه ایران در المپیک

مهمترین رویدادی که هر 4 سال یکبار همه اخبار را تحت الشعاع خود قرار می دهدمسابقات المپیک است.با بررسی عملکرد کاروان اعزامی کشورمان به المپیک 2008 پکن به نتایجی بر می خوریم که در تاریخ حضورمان در المپیک بی سابقه بوده است.طی 15 دوره حضور ایران در المپیک ضعیف ترین نتیجه در المپیک پکن حاصل شد و در دوره فعالیت دولت نهم.

با مطالعه و بررسی عملکرد کاروان اعزامی ایران به المپیک 2004 آتن در دوره فعالیت دولت اصلاحات و المپیک 2008 پکن در دولت نهم نتایج زیر به دست می آید:

تعداد ورزشکاران اعزامی کشورمان به مسابقات المپیک 2004 آتن در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی 39 ورزشکار بوده است که ورزشکاران کشورمان موفق به کسب 6 مدال شده اند و رتبه 29 المپیک برای کشورمان به ارمغان آمد.در حالیکه در مسابقات المپیک 2008 پکن در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد ورزشکاران اعزامی کشورمان به مسابقا فوق 55 نفر بوده اند که در نهایت ورزشکاران کشورمان موفق به اخذ تنها 2 مدال شدند و با کسب رتبه ضعبف 47 (در مجموع مدالها 50) به کار خود پایان دادند.

در حالی در دوره فعالیت دولت نهم ضعیف ترین نتیجه تاریخ ورزش کشورمان در المپیک رقم خورد که به گفته کفاشیان (دبیر کل وقت کمیته ملی المپیک)برای کسب این نتایج بیش از 8 میلیارد تومان هزینه شده بود!

- دخالت غلط سیاسیون در ورزش و عدم احترام به افکار عمومی و خرد جمعی

به اعتقاد اکثر کارشناسان و عامه مردم در هیچ دولتی از ابتدای پیروزی انفلاب اسلامی تا کنون اینچنین سیاسیون درانتخاب افرادی که دارای پیشینه ورزشی نبوده ،در امور مختلف ورزشی دخالت نداشته و هنوز بعد از گذشت 4 سال هیچکدام از صاحبنظران این افراد را به عنوان چهره ورزشی نمی شناسند.

محصول حضور این افراد در ورزش رتبه ضعیف کشورمان در المپیک ،نتایج دور از انتظار و فاجعه آمیز تیم ملی فوتبال و.... بوده است.

در حالیکه در سال 1386 عامه مردم و کارشناسان از افشین قطبی به عنوان فردی شایسته جهت رهبری تیم ملی فوتبال کشورمان نام می بردند به یکباره با دخالت سیاسیون فردی که حتی نامی از وی در بین کاندیداهای هدایت تیم ملی نبود به این سمت منصوب شد.

این فرد قبل از انتخاب سرمربی تیم ملی بارها عنوان کرد: (( هرکس لابی قویتری داشته باشد انتخاب خواهد شد))،

با این انتخاب مشخص شد لابی های وی از کسانی که شایسته تر بوده اند تیغ برنده تری داشت. پس از این انتخاب یکی از بدترین نمایشهای تیم ملی فوتبال را در تاریخ فوتبالمان شاهد بودیم. لابی قوی ایشان و پشتیبانی سیاسیون باعث شده بود وی دائما در مقابل کارشناسان و افکار عمومی موضع تهاجمی گرفته و باخیال پروری و ایجاد دشمن فرضی در ذهن خود،تمرکز بازیکنان و جامعه فوتبال را بر هم بزند .یکی دیگر از نقاط تقابل وی با افکار عمومی عدم دعوت از شایستگان علیرغم آمادگی آنان بود.

از نتایج ضعیف کارکرد این مربی می توان به اولین گل خورده فوتبال ملی ایران مقابل امارات و تقدیم اولین امتیاز به این تیم درطول تاریخ فوتبال کشورمان و همچنین شکست مقابل تیم عربستان در ورزشگاه آزادی با حضور 100 هزار تماشاگر خودی اشاره نمود.

پس از شکست مقابل عربستان و در روز بعد از این شکست فدراسیون فوتبال در حالی از علی دایی حمایت می کرد که 2 ساعت پیش از آن سازمان تربیت بدنی خبر از برکناری علی دایی داده بود!!!

و اینبار نیز نقش پر رنگ سیاسیون در تصمیم گیریها و انتخابات ورزشی به وضوح نمایان شدو این مساله به اثبات رسید که تصمیم گیری در مورد فوتبال کشور نه درفدراسیون فوتبال بلکه در مکانهای دیگری صورت می پذیرد.

پس از شکست در مقابل عربستان سیاسیون به این نتیجه رسیدند که در صورت عدم تغییر سرمربی تیم ملی فوتبال نه تنها تیم ملی فوتبال کشورمان جام جهانی را از دست خواهد داد به علاوه با توجه به انتخاب مشکوک و سیاسی این فرد جایگاه خود را در بین مردم نیز از دست خواهند داد.

بار دیگر شروع بحث انتخاب سرمربی تیم ملی اذهان عمومی را به اشغال خود در آورد .ولی مجددا سیاسی بودن تصمیم گیرندگان بر مردم مشخص شد.در حالیکه رییس فدراسیون فوتبال در برنامه زنده ورزشی از افشین قطبی به عنوان اصلی ترین گزینه نام برد و حتی از شانس پایین محمد مایلی کهن نیز سخن به میان آمد ولی مجددا در میان تعجب همگان محمد مایلی کهن از نزدیکان به دولت نهم به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران انتخاب شد.


شاید اگر بیانیه های شدید اللحن این مربی منتشر نمی شد فشار عمومی علاقه مندان به دولت بی نتیجه می ماند ولی وی اوج هنرنمایی خود را در بیانیه ها بکار بست و با استفاده از واژگانی نامانوس مانند گنده باقالی، کوتوله، نوچه پرور،گروهبان قندلی و... ادبیات جدیدی را به همگان معرفی نمود.اینچنین بود که با ایجاد فضای مغشوش و ملتهب بار دیگر نیاز به ایجاد تغییر به وجود آمد.

تغییرات اینبار صحیح ولی با هدفی مشخص انجام شد.استفاده از افشین قطبی به عنوان سرمربی در حالیکه 2بار گذشته تنها به دلیل نداشتن لابی قدرتمند از گود کنار گذاشته شده بود تنها می توانست بیانگر این موضوع باشد که وی برای آرام کردن اوضاع انتخاب شده است. در اینجا این سوال مطرح است که :

اگر افشین قطبی شایستگی این عنوان را داشت چرا در حالیکه تنها 3 بازی به انتهای مسابقات مانده و تیم ملی ما شانس اندکی برای صعود مستقیم از گروه خود را داراست این انتخاب صورت گرفته است؟


- افت فاحش رتبه کشورمان دررده بندی برترین تیمهای فوتبال جهان(رنکینگ فیفا)

در حالیکه در رده بندی منتشر شده از سوی فیفا در جون 2005 (اواخر خرداد 84) و در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی رتبه ایران را در آسیا اول و در جهان 17 و بالاتر از تیمهایی مانند آلمان ،کرواسی، کامرون، نیجریه، اوکراین و ... بود در آخرین رده بندی منتشر شده از سوی فیفا در سال 1388 و در زمان ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد در آسیا چهارم و در جهان 53 می باشیم.

به راستی دلیل این افت فاحش چیست؟

و چه کسی جوابگوی این افت فاحش خواهد بود؟

آیا سیاستهای دخالت آمیز دولت در این افت فاحش، عامل اصلی نیست ؟

- ماجرای تعلیق فوتبال ایران

لجاجتها و دخالتهای مستقیم و انتصابهای سیاسی در کشور تا جایی پیشرفت که منجر به تعلیق فعالیتهای فدراسیون فوتبال ایران شد.اتفاقی که در طول تاریخ فوتبال کشورمان بیسابقه است.

بازیها و عزل و نصبهای سیاسی برای دولت نهم و دست اندرکاران آن بسیار مهمتر از شان ملت و فوتبال ما برای سیاسیون راه یافته به سازمان تربیت بدنی بود .

- عدم صعود تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی

در حالیکه در دوره پیش تیم ملی فوتبال کشورمان به راحتی و به طور مستقیم به جام جهانی صعود کرد،در این دوره علیرغم قرار گرفتن در گروهی نسبتا ایده آل از نگاه کارشناسان و مردم از صعود به جام جهانی و حضور در این آوردگاه مهم باز ماندیم . مهمترین دلیل این شکست مواردی است که پیشتر به آن اشاره شد.

- مقاومت عجیب در مقابل قانون و قانون شکنی واضح

یکی از مواردی که دولت نهم بطور واضح درآن قانون شکنی کرد موضوع 2 شغله های ورزشی بود.اینبار نیز دولتمردان خود را فراتر از قانون دانسته و رییس سازمان ورزش در اظهاراتی عجیب عنوان داشت: (( هر کاری که می توانند انجام دهند،2 شغله های ما استعفا نخواهند داد))

در حالی که دولت خود باید مجری قانون باشد،رییس سازمان ورزشش خود به مقابله با قانون برخاسته و سعی می نماید با حالتی قلدر مآبانه موضوع را حل نماید.

- تغییر و تحول بسیار و عدم ثبات مدیریتی و اعمال فشار و تغییرمدیران لایق

اگر به بررسی وضعیت 2 باشگاه مردمی استقلال و پیروزی بپردازیم متوجه این مساله خواهیم شد که این 2 تیم مطرح پایتخت بیشترین ضربه را از عدم ثبات مدیریتی خود خورده اند.

از شروع به کار دولت نهم تا به امروز باشگاه استقلال نفرات زیر را به عنوان مدیر عامل خود تجربه کرده است :1- محمد حسن قریب 2- کاظم اولیایی 3- مقداد نجف نژاد 4- علی فتح ا.. زاده خویی 5- امیر رضا واعظ آشتیانی.

5 مدیر عامل در طی 4 سال !!!

تصمیماتی نیز مانند زیر پوشش گرفتن این باشگاه توسط وزارت رفاه و سپس بازپس گیری آن توسط سازمان تربیت بدنی و بلاتکلیفی این بین ضربه بزرگی بود که هواداران و بازیکنان این باشگاه را آزار داد.دیگر موضوعی که در زمان مدیریت مقداد نجف نژاد( که هیچ سابقه ورزشی در کارنامه خود نداشت)به وقوع پیوست و فاجعه ای غیر قابل جبران به شمار می رفت، ارسال با تاخیر اسامی این تیم جهت مسابقات جام باشگاههای آسیا بود که این اتفاق سبب شد این تیم مجوز حضور در این مسابقات را به دست نیاورد و از شرکت در این مسابقات که حق طبیعی این باشگاه و هواداران میلیونیش بود محروم شود.مدیران این باشگاه نیز تنها با عوامفریبی و انتشار اخبار کذب، خبر از اخذ خسارات میلیاردی از کنفدراسیون فوتبال آسیا بابت این محرومیت را در رسانه ها منتشر ساخته تا با گذشت زمان اوضاع آرام شود،گرچه با گذشت زمان اوضاع آرام شد اما خبری از دریافت میلیاردی خسارت نبود!!!

در پیروزی نیز اوضاع دقیقا به همین منوال شکل گرفت

1- حجت ا.. خطیب 2- محمد حسن انصاری فر 3- حبیب کاشانی 4- داریوش مصطفوی 5- عباس انصاری فر

و مجددا 5 مدیر عامل طی 4 سال

بعد از تغییر حجت ا.. خطیب شخصی به جایگزینی وی منصوب شد که پیش از این هیچ سابقه مدیریتی در کارنامه وی وجود ندارد و همگان از ارتباط نزدیک وی با علی سعیدلو آگاهند.محمد حسن انصاری فر نیز عمر مدیریتی کمتر از یک سال داشت و بعد از آن حبیب کاشانی از نزدیکان به محمود احمدی نژاد ضمام امور را در دست گرفت.وی با تمامی حواشی مبارزه کرد و در حالیکه هیچگاه حمایت سازمان ورزش را پشت سر خود نمی دید موفق شد بعد از سالها این تیم بزرگ را به قهرمانی لیگ برتر ایران برساند.اوج مخالفت سازمان ورزش با انتخاب وی در برنامه زنده تلویزیونی نمایان شد و رییس سازمان ورزش در آن برنامه عنوان کرد : ((من از ابتدا با حضور وی در پیروزی مخالف بودم.))با فشارهای وارده از سوی تربیت بدنی وی نیز بعد از قهرمانی تیمش استعفا داد و داریوش مصطفوی که در مصاحبه ای پس از دیدار با علی آبادی عنوان نموده بود : (( در این 5 دقیقه که در خدمت آقای علی آبادی بودم چیزهایی در مورد فوتبال از ایشان آموختم که در سی سال حضورم در فوتبال از آن بیخبر بودم)) به مدیر عاملی این باشگاه منصوب شد.علیرغم صرف هزینه ای بالغ بر 8 میلیارد تومان در زمان مدیریت داریوش مصطفوی این تیم هیچگاه نمایش موفقی نداشت و چاره ای جز تغییر او نبود.عباس انصاری فر مدیریت این باشگاه را در دست گرفت گرچه او نیز بارها خطر برکناری را بیش گوش خود حس نمود.

از نتایج مدیریت ضعیف در این سالها می توان به عدم قهرمانی در هیچ جامی طی سالهای 1385 تا سال 1387، کسر شش امتیاز از این تیم در لیگ 86-87و عدم کسب سهمیه آسیایی در سال 88 اشاره نمود.

به راستی معیار انتخاب و تغییر مدیران چیست ؟؟؟

- حذف هر 4 نماینده کشورمان در مسابقات فوتبال جام باشگاههای آسیا

در جام باشگاههای آسیا در حالیکه برای اولین بار و به لطف قوانین جدید 4 تیم از کشورمان در این مسابقات شرکت داشتند،3 تیم از جمع این 4 تیم از راهیابی به مرحله دوم مسابقات باز ماندند.در حالیکه هر 4 نماینده کشور عربستان به دور دوم صعود کردند،ضعف مدیریتی ما باعث شد تنها 1 نماینده در دور بعد داشته باشیم.در دور دوم نیز علیرغم حضور 100 هزار تماشاگر تیم پیروزی در مقابل حریف ازبکستانی خود تن به شکست داد.در این دوره از مسابقات نمایندگان کشورمان در مقابل نمایندگان امارات،قطر،ازبکستان و عربستان نیزناکام و ناتوان نشان دادند در حالیکه استعدادایرانی کجا و استعداد کشورهای ذکر شده کجا؟

- اصرار به انجام کارهای غیر اصولی و غیر علمی

دولت نهم طی اقدامی شتاب زده و تنها به دلیل جذب آرا اقدام به مطرح کردن خصوصی سازی 2 باشگاه بزرگ کشور کرد .آیا به راستی طی 4 سال گذشته هیچ گاه نیازی به خصوصی سازی این 2 باشگاه مطرح احساس نشد ؟

قبل از پرداختن به موضوع بهتر است به بررسی این مساله بپردازیم که آیا اساسا این 2 باشگاه تا کنون اقداماتی را جهت خصوصی شدن انجام داده اند ؟

دارایی این 2 باشگاه خصوصی چیست؟

این 2 باشگاه چه میزان سرمایه ثبت شده دارند؟

تراز مالی این 2 باشگاه چه میزان سودآوری را نشان می دهد؟

منابع درآمدی این 2 باشگاه چیست؟

این 2 باشگاه چه برنامه هایی برای سوددهی سهام خود دارند؟

سوالاتی که همواره بی پاسخ مانده اند.

آیا این طرح به صورت صحیح عملی است یا تنها مانور تبلیغاتی است؟

- عدم اجرای خصوصی سازی به شکل صحیح آن و دستور انتقال تیمها به شهرستانها بدون در نظر گرفتن عواقب آن

رییس سازمان ورزش دولت نهم با بیان نسنجیده مطلبی با این مضمون : ((هر استان باید یک تیم در لیگ برتر داشته باشد))بار دیگر ناآشنایی خود را با محیط و امور ورزشی نشان داد از جمله فوق 2 برداشت می توان داشت که به بررسی هر 2 خواهیم پرداخت :

1- هیچ استانی حق حضور بیش از یک نماینده را در لیگ حرفه ای ندارد.حال اگر تیمی از دسته پایین تر صعود نمود چه باید کرد ؟ حتما باید امتیاز آن را به شهرستانی بدهیم که نماینده ای در لیگ برتر ندارد !!!

و یا برای مثال استقلال یا پیروزی را به شهرستان منتقل کنیم تا تهران دارای تنها 1 نماینده در لیگ برتر باشد !!

این قانون در هیچ کجای دنیا به ثبت نرسیده و اجرا نشده است

2- در لیگ 18 تیمی ما باید هر 30 استان کشور نماینده داشته باشند.چگونگی آن را از رییس سازمان ورزش دولت نهم بپرسید.

- سو استفاده از تکیه بر صندلی های دولتی و استفاده از اخباری که تنها جذب آرا را دنبال می کرد

به نقل از روزنامه خبر ورزشی مورخه 4/3/88 سخنگوی سازمان تربیت بدنی و عضو هییت مدیره باشگاه پیروزی عنوان نموده است : با توجه به دستور رییس جمهور مبنی بر خصوصی سازی 2 باشگاه مردمی سازمان برای آنکه دو باشگاه در ابتدای خصوصی سازی دچار مشکل نشوند و هزینه های خود را تامین کنند 8 میلیارد تومان کمک مالی خواهد شد. وی تاکید کرد : زمان نقل و انتقال از روز گذشته آغاز شده 4 میلیارد تومان به استقلال و 4 میلیارد تومان به پیروزی اختصاص می دهیم تا مشکلی در زمینه های اجرایی به وجود نیاید.البته سازمان تربیت بدنی حداقل در 3 سال آینده نیز کمکهای مالی خود را به این 2 باشگاه ادامه می دهد تا بطور کامل مستقل شوند.

آقای آخوندی و دوستان مشغول در سازمان تربیت بدنی حافظه کوتاه مدت مردم به یادشان می آورد که تیم مردمی و پرطرفدار پیروزی به خاطر شکایت بازیکن خارجی شد به دلیل عدم پرداخت مطالبات به کسر 6 امتیاز محکوم شد و تا آخرین ثانیه ها قهرمانی این تیم به خاطر 6 امتیاز کسر شده در معرض خطر قرارداشت.

آقای آخوندی آن روز تنها پیروزی به 70 هزار دلار نیاز داشت تا این اتفاق مهلک نیفتد.تنها 70 هزار دلار نه 4 میلیون دلاری که از بهره برداری سیاسی نمودید.

برچسب‌ها: , , ,